سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

دوستی با نام احمد آقا روی نوشته ام با عنوان ( از ولایت فقیه تا ولایت کبری) کامنتی گذاشته اند و نظرشان را ابراز فرموده اند . این ابراز نظر موجب شد تا جوابی تفصیلی به نکات مطرح شده در آن مرقوم دارم . اینک این شرح این مکاتبه است که در محضر مطالعه شما برادران و خواهران بزرگوار قرار دارد . قبلا به عرض برسانم که متن کامنت این برادر بزرگوار با رنگ آبی از متن پاسخ تفکیک شده است .

----------------------------------------------------------

سلام.
کم پیدایی سید! تحویل نمی گیری!!

خوب نوشتی اما امایی دارد.(هر چند الان خیلی نمیتوانم حواسم را جمع کنم و خوب بنویسم).
* یک اشکال جدی که در طرفداران متعصب وجود دارد و اغلب در بحثها و نوشته هایشان وجود دارد(البته بیشتر در مورد عوام و کم سوادتر ها) دیده میشود روش مند نبودن استدلالات و استنتاجاتشان است(که شما هم به حق به روشمندی اشاره کرده اید) و همچنین منطبق نبودن بر اصول منطق است، به عنوان مثال میتوان گفت که بسیاری از این دوستان که در همین بلاگ شما هم تشریف میآورند و مبانی و ماخذ مورد استنادشان مشخص نیست و دوم اینکه روش خاصی در اندیشه ایشان دیده نمیشود مانند اینکه مثلا بعضی اوقات یه نص سخنان مرحوم خمینی و آقای خامنه ای استناد کرده (روش اخباری)و بعضی مواقع به تفسیر و تحلیل پرداخته و بعضی مواقع کشف الضمیر می فرمایند. در مورد تطبیق مصادیق وقایع کنونی(حوادث الواقعه) با وقایع صدر اسلام هم که دیگر وضع روشن است.
** پیشنهاد میشود حضرت عالی مانند مقاله منطق صفر و یک مقاله ای هم کلا در مورد منطق که همانا روش درست اندیشیدن میباشد و نیز در مورد روش شناسی در بحث و تفکر مخصوصا در مسائل دینی بنگارید که به زعم حقیر بسیار سودمند میباشد.

احمد آقای عزیز سلام

از این که نظراتتان را ابراز می دارید ممنونم و بی مقدمه به گفتگو درباره آنچه مرقوم داشته اید می پردازم .

در خصوص فقدان روشمندی بحث از ولایت فقیه در گفتگوهای برخی از دوستان با شما موافقم البته این مشکل تنها دامن گیر آنان نیست بلکه در بسیاری از موارد مخالفان آنان نیز به همین بلا مبتلا هستند . متأسفانه خود شما هم در نقد و نظرهایی که می نویسید گاهی استناداتی دارید که فاقد ذکر منبع است . دیگر این که هر نقل بیان و استناد به آن به معنی روش اخباری نیست . به هر حال اگر چه در کلیّت مسئله با شما موافقم اما فکر می کنم این مطلب را همه ما باید رعایت کنیم .

* اما اماها

1- من هم با این که فرموده اید ولایت فقیه شعبه ای از ولایت معصومین است(البته در نظریه اصلی نظریه پردازانش وگرنه من که قبول ندارم) موافقم چرا که خود مرحوم خمینی هم به صراحت چنین میگوید اما سیره وی چندان مؤید نظرش نیست چرا که در مقابل تقدیس شدنش موضع نمی گرفت. هر چند شما مثالی در این مورد آورده اید اما مثالهای نقض فراوانی هم وجود دارد.

اما اماها :

1-      علی رقم فرمایش شما سیره عملی امام راحل پر است از خود شکستنها و مقابله با تقدیس ها و تقدس سازی ها . برخورد با مرحوم آقای فخر الدین حجازی ، پاسخ نامه دانش آموزان کلاس پنجمی که می خواستند به امام انتقاد کنند ، جملات معروف و خاضعانه امام در دیدار با مردم و ده ها و صدها نمونه های فراوان دیگر که برخی در تاریخ مکتوب و برخی در تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی وجود دارند و فقط کمی انصاف و زحمت مطالعه می خواهد .

2- متاسفانه نظرات آیت الله مصباح یزدی در مورد منظور واقعی مرحوم خمینی از ولایت فقیه مانند فوق قانون بودن ولی فقیه بیشتر منطبق با سیره ایشان است تا تفسیری که مدافعان نظریه مشروعیت دوگانه از نظرات ایشان ارائه میکنند هرچند نمی توان منکر این واقعیت شد که مشی مرحوم خمینی بسیار دموکراتیک تر از رهبری فعلی می باشد.

2-      تقریرات حضرت آیت الله مصباح را به پای امام نوشتن و نظرات امام راحل را با معیار اندیشه آیت الله مصباح سنجیدن به دور از همان روشمندی و بحث منطقی است که آن را به دیگران توصیه می فرمائید .

2-1 بر اساس همان روش منطقی که توصیه فرمودید کاش اول روشن کنید که آنچه برای شما اصالت دارد و معیار سنجش است ، قواعد دموکراسی مشهور دنیاست یا برآیند آموزه های دینی ؟ چرا که سنجیدن رفتار امام راحل با قواعد دموکراسی لیبرال مقبول دنیای امروز ، پاسخی از پیش روشن دارد . بله ، اگر معیار ما قواعد دموکراسی لیبرال مقبول دنیاست قطعاً رفتار امام راحل که هیچ ، رفتار علی بن ابی طالب (ع) و شخص پیامبر اکرم (ص) هم کاملاً دموکراتیک نبوده است . بلکه اسلام دینی نیست که با تمام مؤلفه های دموکراسی لیبرال امروز دنیا سازگار باشد .  اما اگر معیار ما برآیند آموزه های دینی باشد آنوقت نخست باید روشن کنیم که دین کدامیک از قواعد دموکراسی را می پذیرد و کدام یک را نه !‌ و جایگاه رأی اکثریت در نظام اندیشه دینی چیست ؟ و آنگاه بر اساس آن الگو ، نظام جمهوری اسلامی و یا رفتار امام راحل را مورد نقد و بررسی قرار دهیم .